سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طلبه کاشمری
 

کنار گیسوانت رهبری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟ 

و راضی کردنت به همسری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟

به فکرت بودم و دیدم نمازم را قضا کردم

تو باشی و نباشد کافری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟

تو با شیرین زبانی تشنه ام کردی به لبهایت

گذشتن از لبانت سرسری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟

مشخص کردن ِ این که تو زیبایی وَ یا آهو

میان این دو محشر داوری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟

تصور کردنِ این که خدای من دو چشم توست

برای مردم پامنبری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟       

نشستی پیش من با موی مشکی ، شانه اش کردی

تحمل کردنِ این دلبری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟ 

تو را دیدن به وقت ناز کردن ، هر زمان بانو

به جان مادرم بی روسری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟

بسیجی هستم و باید خطابت من کنم ، خواهر

تو را دیدن به چشم خواهری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟

 

شاعر : ؟



نوشته شده در تاریخ یادداشت ثابت - شنبه 94/2/20 توسط مهدی عطار
تمامی حقوق مطالب برای طلبه کاشمری محفوظ می باشد